اینساید چگونه با شما مانند یک مهمان ناخواسته رفتار می نماید؟

به گزارش وبلاگ نفس، در اینجا لیلی دوون (Lilly Devon)، توسعه دهنده و مشاور مستقل صنعت بازی که روی بازی های Transformers Universe ،The Outsider ،Heavenly Sword و غیره کار نموده است، شرح می دهد که اینساید چگونه با شما مانند یک مهمان ناخواسته رفتار می نماید.

اینساید چگونه با شما مانند یک مهمان ناخواسته رفتار می نماید؟

شما در یک خط ساحلی مه آلود ایستاده اید. هوا تاریک، غلیظ و ساکت است و تنهای صدایی ملایم اما شوم از جایی دور می آید. یک چراغ قرمز به طور ضعیف در ساختمانی دور سوسو می زند. هر قدمی که پسر درون بازی را مجبور به برداشتن می کنید، احساس سنگینی و سختی می نماید؛ انگار که هوای قابل تنفسی وجود ندارد. در این مرحله است که باید لحظه ای را وقت بگذارم. میدانستم که رو به جلو رفتن به معنای چیز بدی است، اما اکنون نمی توانستم متوقف شوم؛ نه زمانی که قرار بود همه چیز عجیب و غریب گردد.

من واقعا در رابطه با بازی ها بی تاب و عجول می شوم. برای اینکه واقعا وقت بگذارم، بایدبرای خود برنامه ریزی نموده و برای خود قوانینی بگذارم زیرا در غیر این صورت فقط می خواهم آن ها را به نوعی هر چه زودتر تمام کنم. بازی های طولانی واقعا من را آزار می دهند، بازی های بیش از حد پیچیده باعث می شوند کمی از درون بمیرم و بازی هایی که هیچ چیزی از نظر داستان و هنر و غیره ندارند را از نظر وجودی زیر سؤال می برم.

من تقریباً همواره به سمت تجربه های مستقل صنعت بازی می روم، زیرا می دانم که بیشتر با آن ها سازگار خواهم بود. کوتاه تر، ساخته شده به وسیله تیم های کوچک تر و معمولا با یک داستان جالب یا یک پیچش مجذوب نماینده، این بازی ها معمولاً شخصی تر هستند. آن ها بیانی از سازنده و نزدیکتر به آنچه یک فیلم هنری برای سینما انجام می دهد است. البته، استثنائاتی برای این قاعده وجود دارد و بازی ها و استودیو های بزرگتر که کارگردانان خوبی با پیامی واضح دارند نیز می توانند به موارد مشابهی دست یابند. من فقط تجربیات تازه می خواهم. من می خواهم در دنیایی زندگی کنم که با من بیگانه است و چیز ها را به عنوان یک بازیکن احساس کنم تا منفعل باشم.

اینساید واقعا شبیه هیچ یک از آثاری که تجربه نموده ام، نیست. صادقانه بگویم چیزی در خصوص این بازی وجود ندارد که من آن را دوست نداشته باشم. می توانم بگویم این یک شاهکار در طراحی بازی و کارگردانی هنری است که هر چیزی در آن یک هدف، یک علت دارد. در واقع هیچ چیزی در بازی تنها برای طولانی کردن گیم پلی وجود ندارد. بازی حداقل چیزی را ارائه می دهد که برای گفتن داستان به شما احتیاج دارد. این باعث می گردد احساس کنید که مهمان ناخواسته ای هستید که این کودک نفرین شده را کنترل می نماید. کل بازی مانند یک بدن نیمه هوشیار است، بدنی که شما را در خود نمی خواهد. راستش را بخواهید در نقاطی از بازی نیز نمی خواستم در آنجا باشم. من نمی خواستم کار هایی را که می دانستم بازی از من می خواهد انجام دهم. احساس می کردم مانند دیدنچی ای هستم که در آن طرف جاده یک تصادف را دیدن می نماید و نمی تواند از دیدنی آن دست بکشد.

اگر به دلایلی اینساید را بازی ننموده اید، قبل از اینکه آن را برای شما اسپویل کنم، دیگر ادامه مقاله را مطالعه نکنید. این اثری است که باید آن را بدون هیچ انتظار اولیه ای تجربه کرد. اگر هم آن را تجربه نموده باشید، همانطور که می دانید، بازی حول محور حرکت یک پسر کوچک در محیط های مختلف عجیب و غریب و ناراحت نماینده مبتنی بر پازل است که از مزرعه گرفته تا انبوهی از آزمایشگاه ها، ساختمان های پر آب و سواحل را شامل می گردد. هیچ دیالوگی، هیچ تابلوی راهنما، هیچ اشاره، هیچ نکته و مطلقا هیچ شادی ای وجود ندارد. به طور کلی این یک بازی سرگرم نماینده نبوده و مناسب بازی کردن با افراد دیگر هم نیست. در واقع این یک تجربه تک نفره است که ترجیحا باید با هدفون در یک شب تاریک تجربه گردد. داستان به وسیله داستان گویی هوشمندانه محیطی با استفاده از مکانیک های گیم پلی، مجموعه ای از تعاملات شخصیت ها و البته خود محیط ها آشکار می گردد. با این حال، مانند فزونین بازی ها، داستان برای افراد مختلف معنای متفاوتی دارد.

معنای داستان برای من تفسیری بود در خصوص همنوایی اجتماعی، فریب مداوم، قدرت گله، گوسفند بودن و غیره. کنترل فکر با مکانیک های بازی یک مضمون اصلی بود و اغلب احساس می کردم که اعمالم هرگز انتخاب من نبوده است. داستان اصلی شامل آزمایش های علمی عجیب نظیر جابه جایی گرانش آب، حشره های کنترل نماینده فکر، انفجار های رعد و برق و شدید هوا می گردد که هر چیزی را در مسیر خود منفجر می نماید. یک آغاز، میانه یا خاتمه معمولی وجود ندارد و من احساس می کنم که بازی حول یک بخش ناموجود در زمان متمرکز شده است اما بازی واقعا از نظر فنی هرگز آغاز نشده یا به خاتمه نمی رسد. شما به عنوان یک بازیکن این چیز ها را تجربه می کنید اما هیچ آزادی یا راحتی در خاتمه و هیچ توضیحی در آغاز وجود ندارد. شما فقط به انتهای عمیق این تجربه دیستوپیایی، تاریک و جهنمی پرتاب می شوید.

مسئله این است که هیچ خون یا خشونت واقعی به شکل مرسوم دیگر بازی ها وجود ندارد. بیشتر اکشن ها از راه دور انجام می شوند و با چهره هایی که توصیف نمی شوند و خالی هستند، هرگز آنطور که باید نفرت انگیز به نظر نمی رسند. باید اعتراف کنم که از چندین بخش بسیار وحشت زده شدم، اما به همان مقدار از زیبایی ظاهری آن ها شگفت زده شدم. یکی از چیز هایی که این بازی واقعا در آن فزونی دارد، کارگردانی هنری آن است. بازی های زیادی با پالت رنگی خاموش، بارانی و خاکستری وجود ندارد، اما این بازی کار خود را بسیار خوب انجام می دهد. نورپردازی کار زیادی در صحنه ها انجام می دهد و برای اضافه کردن عمق یا تضاد با خورشید پس از باران یا برای روشن کردن اعماق مقداری آب کدر عملکرد خوبی دارد. به نظرم این موضوع جالب بود که بیشتر مراحل تقریبا هیچ واکنش سطحی نداشتند. تنها چیزی که واکنش داشت، در واقع آب بود که در مراحل بسیار زیادی ظاهر شد. تضاد بین رنگ ها و انعکاس آب سبک هنری بازی را مجذوب نماینده نموده است.

دوربین نیز بی سر و صدا نقش نسبتاً بزرگی را ایفا نموده است. بازی هایی که به صورت ساید اسکرول هستند، مقداری از سینمایی بودن را از دست خواهید داد اما استودیوی پلی دد (Playdead) از چند طریق از این موضوع اجتناب نموده که بیشتر آن مربوط به دوربین همواره متحرک می گردد. حتی اگر ثابت بایستید، دوربین همچنان به آرامی حرکت می نماید و این به احساس عجیبی که از نگاه کردن به صفحه نمایش گرفتم اضافه کرد. یادم می آید یکی از اولین چیز هایی که واقعا مرا غافلگیر کرد، کنترل شخصیت اصلی بود. آنقدر ارتباط قدرتمندی با او احساس می کردم. او احساس زنده بودن، سردرگم و در نهایت وحشت می کرد. این باعث شد که احساس کنم که من مسئول هر یک از بسیاری از مرگ های او هستم.

سیستم انیمیشن و کنترل بازی نیز مانند تمام فناوری های درون آن در سطح باکیفیتی قرار گرفته است. اما هیچ چیز دیدنی تر از The Blob نبود. فکر نمی کنم بتوانم به طور کامل بیان کنم که آن موجود چه احساسی در من ایجاد کرد. این موجود برای من خیلی نفرت انگیز و وحشتناک بود. هنگامی که شما این آشغال بزرگ از اجسام مختلف را در مرحله نهایی جابه جا می کردید، فشار زیادی را متحمل خواهید شد. این موضوع زمانی که شاهد یک ارتفاع بودیم نیز بدتر می شد. در واقع هنگامی که شما از روی سکو ها پایین می افتید، از شدت درد فریاد می کشید، در حالی که اعضای بدنتان پرواز نموده و به دوردست می رفتند. صدا های زیادی از آن چیز بیرون می آمد و من هرگز یک جلوه صوتی را بیش از یک بار نشنیدم. این یک درس مجذوب نماینده بازی سازی بود که چگونه صدا می تواند به طور چشمگیری یک صحنه را از عالی به درگیرنماینده فکر تغییر دهد.

با این حال، این حرکت و کنترل موجود بود که به عنوان یک لحظه فراموش نشدنی برجسته شد. پس از انجام کل بازی به عنوان کودکی ترسیده، چابک و ساکت، این توده غول پیکر با جیغ و فریاد را در اختیار می گیرید که می تواند به وسیله پنجره ها، در ها و غیره به راحتی عبور نموده و مردم را ببلعد. این موضوع حس خوبی داشت اما بازی باعث می شد که هر بار که حرکت می کردید، احساس بدی نسبت به آن لذت درونی داشته باشید. فریاد های موجود هرگز قطع نشده و فوق العاده مسحورنماینده است. از طرفی اینکه پاها و بازوهای موجود در پی سطوحی برای گرفتن می گشتند و زانو هایش زیر بار سنگین بدن ها خم می شدند، خشن و مجذوب نماینده بود.

ما در بازی ها به چیز های عجیب و غریب و متفکران متفاوت بیشتری احتیاج داریم. برای من، این بازی معیاری است در خصوص آنچه ما به عنوان توسعه دهندگان می توانیم بدست آوریم و به عنوان یک رسانه هنری چقدر پیشرفت نموده ایم. اینساید برنده چهار جایزه بفتا در سال 2017 شد که شامل فزونین روایت، فزونین بازی اوریجینال، فزونین طراحی بازی و فزونین دستاورد هنری می گردد. این بازی بعلاوه نامزد جایزه فزونین جلوه های صوتی، موسیقی و فزونین بازی بود. یکی از افتخارآمیزترین دستاورد های من نشستن در هیئت داوران بخش فزونین طراحی بازی در آن سال و رای دادن به اینساید برای برنده شدن بود. همه ما آنقدر در خصوص بازی متحیر شده بودیم که تقریباً یک تصمیم متفق القول بود.

در نهایت بازی های کمی وجود دارد که چنین تأثیر ماندگاری را روی افرادی که آن را بازی می نمایند به جا می گذارد. این بازی یکی از آن هاست. مهم نیست که چه کسی هستید یا چه پیشینه ای دارید، این بازی چنان تاثیری روی شما بر جای می گذارد که شاید خواب تجربه آن را ببینید.

منبع: Gameindustry.biz

منبع: دیجیکالا مگ

به "اینساید چگونه با شما مانند یک مهمان ناخواسته رفتار می نماید؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اینساید چگونه با شما مانند یک مهمان ناخواسته رفتار می نماید؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید